سایت رسمی سردار شهید علیرضا ناصریآلبوم عکس همرزمان سردار شهید علیرضا ناصری |

پرچم عروج انسان به بام معنویت که امروز در گوشه و کنار دنیا برافراشته می شود , در حقیقت پرچم امام ما و شهیدان اوست.

آلبوم عکس همرزمان سردار شهید علیرضا ناصری

آلبوم عکس همرزمان سردار شهید علیرضا ناصری که در سه ماهه اول سال ۱۳۹۵ خاطرات خود را از طریق مصاحبه یا به صورت مکتوب بیان نمو ه اند.

به پاس احترام و در راستای ارج نهادن به حرکت ارزشمند همرزمان سردار شهید علیرضا ناصری در خصوص پذیرش و استقبال از دعوت ما و بیان خاطرات و ویژگی های این سردار شهید دوران دفاع مقدس،توسط این عزیزان که خود نیز از جهادگران و یادگاران ۸ سال حماسه و ایثار و جانفشانی در دفاع مقدس هستند ؛ هم آنهایی که دیروز در کنار همرزمان شهید خود جانانه و مردانه برای سربلندی اسلام و ایران جنگیدند و نه تنها برگ ، بلکه صفحات زرینی به تاریخ سراسر حماسه و افتخار ایران عزیز اضافه نمودند ؛ بلکه هنوز هم به گذشته بی نظیر و استثنایی خود و مجاهدت هزاران شقایق عاشق و یار شهید شان وفادار هستند و همواره دنبال بهانه و فرصتی هستند تا از افتخارات سال های سراسر عشق و ایثار و حماسه که خود و همرزمان حماسه ساز و شهیدشان با توکل به خدای متعال ، توسل به ائمه اطهار (س) ، پشتیبانی ملت سلحشور و انقلابی و البته در سایه رهبری های پیامبر گونه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران خالق آن بودند ؛ عاشقانه و صادقانه بگویند. و چون سخنشان از دل بر می آید لاجرم نیز بر دل عاشقان و دوستداران می نشیند .

این حرکت ارزشمند و البته برابر انتظار دوستان با وفای شهید ناصری را ارج می نهیم و بسیار خوشحال و هم سپاسگزاریم از همرزمان این اسوه صبر و واراده و ایمان و اخلاق و شجاعت و شهامت و ایثار و … که دعوت ما را صمیمانه پذیرفتند و از یار دیرین خود سردار ایثار و استقامت ، شهید علیرضا ناصری گفتند و شنیدیم و ما هم می گوییم و می نویسیم تا ان شاءالله علاقمندان بخوانند و بدانند که چه گل هایی از گلستان ایران اسلامی برای عزت و عظمت این آب و خاک پر پر شدند و در آن روزها و سال های سخت و پر درد چه بر سر این ملت و مملکت گذشت و آوردند و شیر مردان مجاهد ما چه ها که نکردند و حقیقتا کاری کردند کارستان چنان که دنیا از حماسه های شیر بچه های ایران اسلامی انگشت حیرت به دهان گرفت و سر تعظیم فرود آورد . ودر جهت تداوم راه آن مجاهدان فی سبیل الله وظیفه ما ، همرزمان شهدا و همه ، کاری زینبی است ؛ هر کس به هر شکل و صورتی که می تواند باید این حماسه و حماسه سازان آن را به نسل امروز و فردای این مملکت بشناساند و معرفی کند و این فرهنگ غنی دفاع مقدس را انتقال دهد تا همه بتوانیم دین خود را به شهدا و سایر مجاهدان ادا کرده باشیم . و اما همانگونه که در ابتدا عرض شد به پاس زحمات همرزمان سردار شهید ناصری که از ایشان گفتند و نوشتند ؛ کمترین کاری که از ما بر می آید این است که به نشانه ارادت و قدر شناسی نام زیبا و عکس نورانی این رزمندگان و همرزمان عزیز را به رسم یاد بود و در قالب آلبوم همرزمان سردار شهید علیرضا ناصری در سایت این شهید درج نماییم و صمیمانه قدر دان لطف و همکاری این عزیزان باشیم .

سید عبدالله سوری_ خرم آباد اردیبهشت ۱۳۹۵

حاج حبیب سلیمانی _ خرم آباد اردیبهشت ۱۳۹۵

حاج مراد ناصری ،رحیم مدهنی ، عباس کمالی ،حاج احمد مدهنی

حاج ولی الله میرهاشمی_خرم آبا. اردیبهشت ۱۳۹۵

ارسال دیدگاه

سوابق و فعالیت‌ها

دفتر خاطرات شهید

_____ «بسم الله الرحمن الرحیم» _____
سلام بر همه مجاهدین راه خدا که از دستورات الهی بدون هیچگونه عذر و بهانه ای اطاعت و جانفشانی می کنند و سرانجام در راه خدا به شهادت می رسند.
سلام و درود خداوند به رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی فرزند پاک امام حسین ( ع ) و پرچمدار مبارزه با ظلم و استکبار در عصر حاضر، سلام و درود بر آن مجاهد نستوه که شب و روز ، یک لحظه از یاد خدا غافل نیست. کما این که مسئولیت سنگینی بر دوش دارد.
سلام و درود خدا بر ملت مسلمان ایران که از این مصیبت ها و گرفتاری ها خسته نشده و نمی شوند. امیدوارم که خسته نشوند تا انقلاب خود را به جهانیان صادر نمایند.
خدایا! به ما آنچنان قدرت و توفیقی عطا فرما تا هر کاری که انجام می دهیم تنها و تنها در راه تو و برای رضای تو باشد!
خدایا! تو را شاهد می گیرم و باز هم تاکید می کنم که هدف من فقط و فقط حرکت در مسیر مورد خواست و رضایت تو و انجام وظیفه بوده است!
الهی! بارها العفو گفته ایم، پس بحق خوبان درگاهت از خطاها و گناهان ما در گذر و قلم عفو بر روی گناهان و بدی های ما بکش!
شهید شدن آرزوی من است و از خدای خود می خواهم به جز شهادت در راه خودش، مرگم را قرار ندهد زیرا هیچ مقامی بهتر و بالاتر از شهادت نیست!

تاریخ هزاره ها را به انتظار یک ابر مرد، در کنار رود انسانیت خمیازه می کشد. اما، جنگ هشت ساله ما پر بود از مردهایی که جوان نشده ابر مرد می‌شدند. آن روزها روزهای بیداری تاریخ از خوابی گیج و کهن بود.
چه زود بزرگ شد و قدم به انشعاب گیج خاک نهاد. کودکی اش را به خاطر ندارم. شاید بلوغ ذهنی ام هیچ باشد یا مغاک های اندیشه ام پر از هذیان فراموشی باشد؛ اما تمام بلوط هایی که بر سینه ی ستبر زاگرس روییده اند، هنوز هم اشک ها و لبخندهایش را به یاد دارند. و به یاد دارند که چگونه در سکوتی که تنها نسیم آن را وزن می کرد، به خاک هبوط کرد و همپای صمیمیت درخت ها و ترنم آوای پرندگان رشد کرد و بالید. بر گرده صخره های سترگ گام نهاد و دور دست را کاوید. در زلال آبشارها وضو ساخت، بر آب سجده کرد و به تمام روشنایی ها ایمان آورد . طراوت را از آب، استواری را از کوه و راست قامتی را از سرو آموخت.
... وسیع بود، وسیع تر از چراغانی آسمان و مثل ماه در وسعت عشق شناور می شد. روی دوش ستارگان پا می گذاشت و از کهکشانها بالا می رفت. دنبال بی کرانه ای بود تا در بلوغ آن سرشار بودن و رها بودن را فریاد کند. می خواست اوج ها را درنوردد. او دریافته بود و می دانست که اگر از ذهن مرداب ها و پریشانی نیزار ها بگذرد و مجنون وار از سینه کش خاکریزهای مه آلود بالا برود به "جزیره بهشت " و "دیار آرمانی" خویش خواهد رسید.
و اکنون دیری است که او از آن اوج می بیند و ما نه می بینیم و نه می شنویم و تاریخ باز هم کنار حوصله زمان، به انتظار، خمیازه می کشد.