کمک به مجروحین
(روایتی از تظاهرات مردم انقلابی خرم آباد و تصرف هنگ زاندارمری در تاریخ ۲۳ بهمن ۱۳۵۷)

 

تیراندازی ها قطع شد. صدای رگبار نمی آمد. بچه های انقلابی ژاندارمری را گرفتند. چند نفری از دیوار بالا رفتند. لته های آهنی در رو به جمعیت باز شد. همه ی مردم خرم آباد ریخته بودند به خیابانها. زخمی ها افتاده بودند و از درد به خود می پیچیدند. علیرضا بچه های انقلابی را هدایت می کرد که مواظب باشند. مواظب خودشان و مواظب مردم. مبادا آسیبی به کسی برسد.
سیل جمعیت، عین آبی روان و پرخروش، به داخل ژاندارمری سرازیر شد. هر چه پیش رو داشتند، زیر دست و پایشان له شد. درب اسلحه خانه را از جا کندند. اسلحه و ادوات جنگی موجود در انبارهای هنگ ژاندارمری را برداشتند. برخی برای مقابله با نیروهای حکومتی که به مردم تیراندازی می کردند و عده ای هم، غنیمتی می دانستندکه نباید از آن گذشت.
علیرضا با این که جزو اولین نفراتی بود که به اسلحه خانه رسیده بود و ژاندارمری را تصرف کرده بودند؛ اما نگاهش به زخمی ها بود، به تیراندازی هایی که ممکن بودکار دست مردم بدهد. توجهی به غنیمت و اسلحه و فشنگ و مهمات نداشت؛ پا به پای مددکارها به زخمی ها و مجروحین می رسید و کمک می کرد تا پیکرهای نیمه جان، زودتر به بیمارستان برسند. بعد از سقوط کامل ژاندارمری، همراه مجروحین به بیمارستان رفت و در آنجا پیگیر کار درمانشان شد.

 

راوی: موسی بهادری – پسر عموی شهید
منبع: کتاب «ناصر لشگر» – زندگی نامه و خاطرات سردار شهید علیرضا ناصری

 

www.shahidnaseri.ir
۴۰۰/۰۸/۰۹

ارسال دیدگاه
سوابق و فعالیت‌ها
_____ «بسم الله الرحمن الرحیم» _____
سلام بر همه مجاهدین راه خدا که از دستورات الهی بدون هیچگونه عذر و بهانه ای اطاعت و جانفشانی می کنند و سرانجام در راه خدا به شهادت می رسند.
سلام و درود خداوند به رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی فرزند پاک امام حسین ( ع ) و پرچمدار مبارزه با ظلم و استکبار در عصر حاضر، سلام و درود بر آن مجاهد نستوه که شب و روز ، یک لحظه از یاد خدا غافل نیست. کما این که مسئولیت سنگینی بر دوش دارد.
سلام و درود خدا بر ملت مسلمان ایران که از این مصیبت ها و گرفتاری ها خسته نشده و نمی شوند. امیدوارم که خسته نشوند تا انقلاب خود را به جهانیان صادر نمایند.
خدایا! به ما آنچنان قدرت و توفیقی عطا فرما تا هر کاری که انجام می دهیم تنها و تنها در راه تو و برای رضای تو باشد!
خدایا! تو را شاهد می گیرم و باز هم تاکید می کنم که هدف من فقط و فقط حرکت در مسیر مورد خواست و رضایت تو و انجام وظیفه بوده است!
الهی! بارها العفو گفته ایم، پس بحق خوبان درگاهت از خطاها و گناهان ما در گذر و قلم عفو بر روی گناهان و بدی های ما بکش!
شهید شدن آرزوی من است و از خدای خود می خواهم به جز شهادت در راه خودش، مرگم را قرار ندهد زیرا هیچ مقامی بهتر و بالاتر از شهادت نیست!